پرش به محتویات

صفحه ۳۶

تاریخ مسابقه

توجه! توجه!

زمان شروع مسابقه:یکشنبه (۲۶/۶/۱۳۸۵) ساعت ۸ صبح

مدت مسابقه :حدودا  ۱۲-۱۰  ساعت (اعلام خواهد شد)

سیستم ثبت نام برای شرکت در مسابقه در طول انجام مسابقه هم برقرار خواهد بود.

استفاده از زبان برنامه نویسی مخصوصی در این مسابقه اجباری نمی باشد(سوالات به صورت خروجی تنها (output only) می باشند.)

اگر سوالی داریدفعلااز همین وبلاگ برای پرسیدن آن استفاده کنید.

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۶/۲۳ · ۰۶:۲۱


registration

from now on it is not necessary to email us for registration, just visit:http://shaazzz.orgfree.com

for registering, use the registration link

and read the news

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۶/۲۰ · ۲۴:۳۵


ثبت نام

آقا امکانات کم بود. من هم جوگیر شدم انگلیسی نوشتم. ضایعم نکنید دیگه.بعدا درستش می کنم.

In the name of The most tender

After all discussions around “To Or Not To Contest!”, in this post, I invite you everybody to take part in our first contest. I had told you in the previous post, that the “system” might be rudimentary; the “system” includes different parts as “upload manager”, “registration system” and etc. So , for signing up for the first contest, you must send an e-mail to us, this mail must have some features explained below:

 

   You must mail tosh44zzz@yahoo.com

 

Its subject must besigning up

 

In your mail witch includes just one line, type the name witch you want to be appeared with that in the “result column”. This name is allowed to include justEnglish alphabet charactersandEnglish digits, and it must not be started with a digit.

 

 

 

We will enounce the date witch contest runs in, as soon as possible but if you want to take part in our contest, please:

 

Register as soon as possible

Check mail a lot, these days

Check this weblog a lot, these days

 

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۶/۱۹ · ۱۴:۲۸


فراخوان

به نام خدا

 آقا من یه ایده ای دارم که البتّه به خیلی ها گفتم، ولی کسی خیلی پایه نبوده که اجراش کنیم، راستش خودم هم خیلی بایه نبودم. ولی حالا میخوام یه جورایی ابن ایده رو پیاده کنم . میخوام از بر و بچ امتحان عملی بگیرم، البتّه شاید اونهایی که فقط دوست دارند امتحان المپیادی بدند، خیلی خوششون نیاد، منظورم اینه که قرار نیست این یه امتحان تمرینی برای المپیادی ها باشه، قراره یه مسابقه با سوال یا سوالهای قشنگ و ایده خور باشه. اصلا من خیلی دوست دارم اونهایی که دیگه خیلی دغدغه ی المپیاد ندارند هم این امتحان رو بدند ، مثلا اون هایی که هم سن و سال خودمند. البتّه بذارید یه خرده توضیح بدم که بعدن نیاید شاکی بشید که این چه وضع امتحان بود. آقا من میخوام از این سوالها بدم که احتمالا الگوریتم چند جمله ای نداره، حتّی شاید خودم هم خیلی رو سوال فکر نکرده باشم که چقدر ایده میخوره و راه خیلی خوبی براش نداشته باشم. این پست رو میزنم که هم نظرات شما رو بدونم، هم اگه پیشنهادی دارید بگید، هم اینکه اونهایی که پایه اند و پس فردا خیلی زود شاکی نمی شند که وقت ما رو تلف کردی و این حرفا، آمادگی خودشون رو اعلام کنن. من ادّعا نمی کنم که میتونم سوالهای خیلی جالبی بدم و قضیه خیلی جالب میشه، ولی خوب فکر کنم به امتحان کردنش می ارزه، تازه خوب شما هم می تونید سوال پیشنهاد کنید. راستی از الآن گفته باشم که ممکنه سیستم برگزاری امتحان خیلی ابتدایی باشه، چون طرّاحی سایت با قابلیت های لازم،برای من، هم سخته هم وقتگیر! راستی قسمت نظر بدهید فعلا بازه، اگه کسی بی جنبه بازی در نیاره که هیچی، وگرنه مجبوریم نظرات رو تاییدی بکنیم. در آخر هم اینکه سعی کنید خبر این فراخوان رو به دوستانتون هم بدید، تا ببینیم چی می شه. منتظر نظرات دوستان از هر سنی هستم!

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۶/۱۳ · ۰۷:۱۳


نتایج!!!

به نام او که نمی‌توان به شایستگی از او نام برد

سلام دوستان

امیدوارم حال همتون خوب باشه. بالاخره نتایج مرحله دو هم معلوم شد. خوب اینم یه سال دیگه و یه المپیاد دیگه و یه مرحله‌ دیگه. اونایی که قبول شدن بهشون تبریک میگم و اونایی هم که قبول نشدن خسته نباشید. الآن واسه‌ی این حرف‌ها زوده و آدم هم تا خودش نرسه به این نکته، فایده‌ای نداره ولی ... امیدوارم هرچه زودتر همتون متوجه بشید که زحمتی که واسه‌ی المپیاد کشیدید و می‌کشید خیلی مهم‌تر از نتیجش بوده ... می‌دونم که الآن هیچکدومتون حال و حوصله‌ی خوندن حرفای ما رو ندارید، برای همین منم حرفام رو کوتاه میکنم. بد نیست اگه تا آخر این پیغام رو بخونید. یکم حرف دارم واسه‌ی همتون، شاید یه مقدار هم تکراری باشه ولی خوب ... مگه نفس کشیدن هم تکراری نیست؟ حرفم اینه که ببینید واسه‌ی چی اومدید توی المپیاد و چرا توی المپیاد کامپیوتر. بعضیاتون الآن ممکنه بعضی از هدفاتون به شکست رسیده باشه، مثلا قبول نشده‌ها به هدف معافی المپیاد کامپیوتر از کنکور نرسیدند. حالا من میخوام حواس شما رو فقط به یک چیز جلب کنم، اینکه حواستون باشه همه‌ی هدفاتون شکست نخورده... و شاید روزی از من قبول کنید که هیچ هدفیتون شکست نخورده ...ببینید برای چی اومده بودید توی المپیاد. برای یه کار متفاوت؟ برای یه کار جدید یا یه کار علمی؟ برای اینکه حس می‌کردید شاید همه‌ی وقتتون رو گذاشتن توی درس مدرسه، هدر دادن وقته؟ یا اومدید المپیاد کامپیوتر - یا هر المپیاد دیگه‌ای - برای اینکه به ریاضی یا کامپیوتر علاقه دارید؟ برای اینکه دیدید دو تا حرف ارزشمند یا زیبای علمی توی المپیاد زده میشه؟ شاید هم برای اینکه راه ساده‌تریه به موفقیتی بهتر؟ این‌ها ممکنه همش دلایل - و در نتیجه هدفتون - برای المپیاد باشه البته با هزارتا دلیل شخصی دیگه، هزارتا دلیل ارزشمندتر یا بی‌ارزشتر از این‌ها. اینا رو گفتم برای اینکه چندتا چیز دیگه رو یادآوری کنم. اول اینکه بد نیست یکم دقیق‌تر دلایلتون رو به خودتون بگید، یا حتی دلایل دلایلتون رو پیدا کنید. بعد ببینید آیا هنوز هم اون دلیل‌ها رو میخواید ادامه بدید یا نه، واینکه چه قبول شدید چه نشدید، الآن بنظرتون حتما میشه، یا حتما نمیشه به هدفتون رسید؟ ببینید دلیل‌های ریشه‌ای‌ترتون شاید کلا مستقل از مقامتون توی المپیاد باشن.
قبلا هم گفتم، باز هم میگم. یکم ببینیم تاثیرات المپیادی بودن چیه، و فقط الآن رو نگاه نکنیم، فقط دو سال بعد رو نگاه نکنیم، بیست سال بعد رو نگاه کنیم، و حتی دورتر و شاید ... شاید خیلی دورتر از سال‌ها عمر... شاید اونوقت نگاهمون بیفته به خودمون. بد نیست ببینیم که المپیادی بودن روی ما چه تاثیری گذاشته. اونوقت شاید قبول کنیم که تنها دو تا چیز به ما داده، یکی تلاش کردن برای رسیدن به یک هدف، و یکی همین نگاه کردن رو. اون‌وقت حتی فکر کردن درباره‌ی قبول شدن یا نشدن توی المپیاد برامون خنده‌دار میشه... شاید بعد بفهمیم که اگه تلاش برای المپیاد، برای مقام المپیاد باشه یا حتی اون مقام هم برای بالا رفتم مقاممون توی چیزه دیگه‌ای باشه... همش خنده داره... و احتمالا اونوقت شاید متوجه بشیم که این تلاش برای - خودهامون - چیزی نیست که ما واقعا دنبالش هستیم. شاید دوستی رو ببینیم که همه‌ی مدت دوست ما بوده و چون غرق دوستی اونیم تا حالا متوجه نشدیم که هر چی دیدیم اون بوده ...


هر که خورد از جام عشقت، قطره‌ای تا قیامت مست و حیران خوشتر است

شاد و سرزنده و موفق باشید
یا حق


پ.ن: دوستانی که قبول شدن زیاد نگران نباشن توی دوره همه چیز بهشون گفته خواهد شد و کلا از این به بعد احتمالا بیشتر سعی میکنیم سوالات دوره و حل اون‌ها رو بذاریم اینجوری فکر کنم بدرده همه مخصوصا اولی‌ها بخوره. هر چی باشه دیگه دور, دور اولی‌هاست برای سال آینده...
دوستانی که قبول نشدن هم بد نیست اگه واسه‌ی المپیادهای دیگه هم کار کنن. هر چی باشه ۸ تا از قبولی‌های ریاضی امسال کامپیوتری بودن...

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۳/۲۴ · ۱۷:۳۳


بودن یا نبودن!!!(بعدن میفهمین که هیچ ربطی ندارهD:)

سلام بچه ها،

خوبین؟

با امتحان ها چه میکنین؟ عربی رو پاس کردین؟( من تو عمر دبیرستانم نمره های عربی م از 14 بیشتر نشد!)

فعلاً نمیخام مطلب درسی، علمی. یا المپیادیه جدّی ای بگم! مخصوصن که موقع امتحان ها هم هست( بگزریم که من همیشه موقع امتحان ها اشتیاق ام به المپیاد و مساله حل کردنو ...چندین برابر میشد!)

وحید هی میگفت برو آپ کن !!! دوست نداشتم به این زودیا دیگه چیزه غیر المپیادی بنویسم،ولی خوب یه چیزی همین امروز تو ذهن خودم مطرح شد! و حس کردم که خیلی دلم میخواد اینجا بگم اش!

این همه دوستان (و خود من) میان میگن : المپیاد مهم نیست! زندگیتونو بکنین! مغرور نباشین!روحیه کسیو ضعیف نکنین، به ضدّه روحیه توجه نکنین، حال کنین با المپیاد ، فلان کتابو بخونین، فلان کارو بکنین، فلان کارو نکنین...

از باید ها و نباید هایی که تویه المپیاد مطرح میشه حرف میزنیم!میگیم : المپیاد مهم نیست، یا مثلن اعصاب نزارین، وقت بزارین و 100 تا چیزه دیگه...

ولی هیچ کی نگفت ( به من که کسی جز خودم ( یعنی خودم به خودم گفتم) اینو نگفت  هیچ کی نگفت که : خودت باش!

قرار نیست المپیاد چیزی رو عوض کنه... قرار نیست اگه من همیشه ادمی ام که مغرور ام،المپیاد عوض ام کنه! قرار نیست اگه من از برنامه نویسی بدم میاد، المپیاد مجبورم کنه به برنامه نویسی، قرار نیست المپیاد منو مجبور کنه که روش وقت یا اعصاب یا هر چیزه دیگه ای بزارم...

اصلاً المپیاد قرار نیست هیچ کاری کنه! چون المپیاد خودش هیچی نیست! ( حافظااا...)

اره واقعن اینطوریه... المپیاد خودش هیچی نیست. بازم حرفه اون دوستمو تکرار میکنم:

المپیاد فقط یه پوئنه!  واسه اینکه یه سری کار ها رو راحت تر کنه، فقط همین!و هر چیزی که ما فکر میکنیم از المپیاد خوندن به دست میاد، میشه بدونه اینکه هیچ ربطی به قضیه المپیاد پیدا کنه، به دست اورد...

اره اینطوریه تقریباً... المپیاد قرار نیست چیزی از وجود ما رو عوض کنه، المپیاد واسه ما چیزی تعین نمیکنه...ما ایم که تعین میکنیم میخوایم مثلن المپیاد بخونیم، یا نخونیم.

( دوستان گفتن من ساله اوّل و دوّم خیلی المپیاد میخوندم، اضافه میکنم که سال سوّم به مدّت 7 ماه المپیاد رو گذشتم کنار، چون چیزه دیگه ای رو واسه یه خودم خاستم... )

داشتم میگفتم : ما ایم که تعین میکنیم.... المپیاد هیچی نیست جز یه مسابقه، حسابش از همه چی جداست، المپیاد ارزش اش تنها در حدّه یه مسابقه است...مگه چن نفر از کامپیوتر ساینتیست ها المپیادی بودن؟ (اسن همین دکتر قدسیه خودمون مگه المپیادی بوده؟) المپیاد هیچی نیست. بیخودی واسه خودمون بزرگش نکنیم...  .انشاا... نتایج مرحله 2 تا چند روزه دیگه میاد، خوب بطبع قراره یه سری قبول بشن و یه سری رد بشن...اونایی که رد میشن که خوشحال باشن. اونایی که قبول میشن هم دوباره یه عدّه اشون رد میشن و دوباره....

آره. این سیره المپیاده. خیلی وقت ها آدم های خفنی بودند که یه جایی تویه این سیر، رد شدن... المپیاد اصلاً در اون حدّی نیست که بتونه هوش، استداد، یا هر کوفت و زهره مار دیگه ای رو تعین کنه!فقط یه امتهانه که هر کی اون امتحان رو بهتر بده، قبول میشه... همین...

المپیاد، کنکور، معدّل، درس، مساله حل کردن، دانشگاه رفتن...اینا نباید به جایه آدم زندگی کنن... من دارم زندگی میکنم و اگه خاستم اینا رو هم بهشون اهمیت میدم...

چقد بهس پیچیده شد! شرمنده اگه سرتون درد گرفتو آخرش هم هیچی نفهمیدین!

یه کلام : آدم باید خودش باشه...

ایشالا همه یه اون ها ایی که مرحله 1 دادن مرهله 2 قبول شن...  !

یا حق

------------------------------------------------------------------------------------

ویرایش:

سلام مجدد

وحید صحبت میکنه... یکی از دوستان حل سوال ۲۶۱- sgu رو خواسته بودند، که البته بدلیل بشدت نظریه اعدادی بودنش، اون موقع نتونستیم جوابش رو بدیم.(بگذریم که دلیل اصلیش نبود IQ بودD:). تا اینکه چند روز پیش حمید جوابش رو فرستاد، البته بشدت ناجور نوشته بود، مخصوصا که با txt نوشته بود و همه‌ی فرمول‌هاش ریخته بود بهم. خلاصه بعد از درگیر شدن با ریاضی-نویس ورد تایپش کردم و از زیر میتونید دانلودش کنید. قبلش بگم که جدا سطحش بالاست. البته شاید واسه‌ی ریاضی‌ها اونقدرها هم سخت نباشه، اما لااقل واسه‌ی کامپیوتری‌ها خوب واقعا سخته دیگه. چونکه تماما نظریه‌ی اعدادیه و حتی ترکیبیاتی هم نیست. من که بشخصه اصلا با نظریه اعداد حال نمیکنم و کلا کمتر کامپیوتری مثل حمید دیدم که حوصله‌ی نظریه‌ی اعداد داشته باشه. در هر صورت میتونید از لینک زیر دانلودش کنید. در ضمن یادم رفت بگم این همون سوالست که میگه x^k=a mod_p.

sgu_261

با تشکر از حمید

شاد و سرزنده باشید

یاحق

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۳/۱۵ · ۰۹:۲۴


یه آدم جوگیر

به نام خدا

سلام

اول به اون دوستانی که خیلی مشتاق بودن بدونن من دیگه کیم، بگم که من "امیر ملک زاده" هستم.

بعد هم اینکه یکی از جوگیرترین دوستان، می خواستن یه چیزایی بگن که اونارو میل زدن و ایناست اون چیزا(با اندکی تصرف به علت جوگیری زیاد حمید):

به نام خدا

سلام، می خوام یه چیزایی بگم در مورد کلیشه ای ترین موضوع تو المپیاد؛ غرور

بریم یه کم عقب، تو کنکور ورودی تیزهوشان قبول شدی و اومدی تو این مدرسه. دیگه بچه های فامیلو تحویل نمی گیری، وقتی تو خیابون یه نفرو می بینی که یه کتاب دبیرستانی دستشه، تو دلت بهش می خندی، اصلا حواست نیست که چقدر طرز فکرت متکبرانه ست و وقتی یه نفر تو رو می بینه، چقدر حالش ازت به هم می خوره...

آروم آروم با المپیاد (مثلا کامپیوتر) آشنا می شی، دیگه خودتو از بقیه خفن تر حساب می کنی، خودتو لایق ترین فرد برای مرحله2 می بینی (بگذریم از اینکه ارزش انسان بالاتره یا قبولی المپیاد)، نمی فهمی که از حرفهات چقدر بوی غرور می آد و وقتی یه نفر تو رو می بینه، چقدر حالش ازت به هم می خوره...

مرحله2 رو دادی، اگه قبول نشده باشی، کلی اعصاب می زنی، همه تقصیر رو میندازی گردن مصححا و بدشانسی و...، تصورش رو هم نمی کنی که شاید 30 نفر خفن تر از تو هم وجود داشته باشن. خلاصه هیچ کس رو تحویل نمی گیری، ولی حواست نیست که چقدر تو این کارت داری تکبر به خرج می دی و وقتی یکی تو رو می بینه، چقدر حالش ازت به هم می خوره...

از طرفی ممکنه قبول شی، می ری تو دوره. آروم آروم حس می کنی که مثلا تو کدزنی خفنی، هی می خوای خفونتتو به رخ بقیه بکشی، دوست داری همه بهت بگن خفن. اگه یکی جلوی تو به یکی دیگه بگه خفن ناراحت می شی، نمی دونی که چقدر مغروری و وقتی یکی تو رو می بینه، چقدر حالش ازت به هم می خوره...

اما تا قبل از امتحانای طلا، کلی وقت برای فکر کردن داری. می فهمی که چقدر غرور داشتی، نگاه می کنی می بینی که اگه (بر فرض محال) همه اون سی هزار نفری که با تو مرحله اول دادن، با هدف المپیاد کامپیوتر درس می خوندن، تو با طلا گرفتنت، تازه می ری توی یک میلیون و ششصدهزار نفر اول دنیا؛ تازه می فهمی که همه غرورت به خاطر یه عدد هفت رقمی بوده. طلاتو که بهت می دن، سعی می کنی مغرور نباشی. از این به بعد، طلاتو زیاد به بقیه نشون نمی دی، سعی می کنی زیاد کلمه ((من)) رو به کار نبری، وقتی می بینی چندتا المپیادی دارن سر یه چیزی کل میندازن، نمی ری وسط تا شاخشونو بشکونی... خلاصه سعی می کنی غرورتو بخوری. بعد از یه مدتی، از این که تونستی چند روز بدون غرور سر کنی احساس رضایت می کنی، غافل از اینکه همین احساس رضایت یه تکبر ساکت تو وجودت می شه و وقتی یکی تو رو می بینه...

آره... متواضع بودن خیلی سخته، خیلی...

یا حق

حمید

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۳/۰۲ · ۱۴:۱۸


بی خیال بابا!

به نام او

خوب خوب انگار این پیغام من خیلیا مخصوصا افشین رو ناراحت کردهکم مونده بود هرچی میتونه واسم آف بذارهD:
بدین منظور لازم شد کمی روشن‌سازی کنم.
اول از همه پویا چندتا سوال پرسیده بود که جواب بدم:
ج1: اولین پیغامی که زدم رو ببین
ج2: دارم روش کار میکنم
ج3: بگذریم از جواب واقعی که "آره" هست ولی واسه‌ی المپیاد کامپیوتری‌ها بنظرم خیلی راحت میشه قسمت template رو خوند که تقریبا هیچ جایی خود template رو به اندازه‌ی اون خوب توضیح نداده.
ج4:در مورد خوندنشون چند پاراگراف دیگه توضیح میدم ولی همین حالا بگم که بنظرم هرکی هدف اصلیش از المپیاد، از کنکور در رفتنه بهتره المپیاد رو بیخیال شه. پویا جان فکر کردی که زیستی‌ها و شیمی‌ها کمتر از کنکور درس میخونند؟ همونطور که احمد گفت فرق المپیاد و کنکور در مقدار درس خوندن نیست، بلکه در علاقه‌مند بودن آدم به چیزی هست که میخونه.
ج5: مگه شایان نمیومد یه چیز‌هایی بهتون بگه؟ پس اون امتحان درسی آخر دوره چی بود ازتون گرفتن؟ نمیدونم شاید سوتی دادم.

خوب حالا بیایم سر کتاب‌هایی که من گفتم. بابا شما با عقل خودتون بسنجید وقتی من میگم sgu و pku خوب هستند یعنی بشینید همه‌ی دو سه هزار تا سوالش رو حل کنید؟ یا وقتی توی لیستم تقریبا همه‌ی creative و CLRS هست یعنی اولیا باید بشینن بخوننش؟ من موندم افشین که اولین کسی که به ذهنش رسیده من منظورم اینه کی بوده؟ یا اولین کسی که فکر کرده اینا واسه‌ی مرحله 2 یا 3 هست کی بوده؟ و کی فکر کرده باید همه‌ی استروس‌تراپ رو خوند؟ خوبه من همون اولش گفتم این کل کاریه که برای المپیاد خوندن ممکنه لازم بشه و هرکی هرچقدر خونده میتونه از این بخش‌های کتاب‌ها استفاده کنه. کی گفته و کی همچین فکری کرده که من گفتم باید این‌ها رو برای طلا شدن بخونید؟ بعد از این همه توی پوشش شوخی گفتن که 2در باشید و درس‌های الکی رو بیخیال شید حالا یهو بیایم بگیم آقا باید فقط خر بزنید تا طلا بشید؟ حس میکنم این وسط یکمی غیر منطقی به پیغام من نگاه شده.

حالا که بحث خرخونی شد شاید بد نباشه که یکم در مورد خرخونی هم بگیم. از نظر من -بعنوان یکی از 2درترین و بی‌خیال‌ترین بچه‌های کامپیوتریه همسالم- خرخونیهیچاشکالی نداره. اشکالی که نداره هیچ، همه رو هم به خرخونی تشویق میکنم. اما یه نظر دیگم هم اینه که خرخونیهیچربط مستقیمی به موفق شدن در هیچ چیزی نداره.هیچ چیزی. بذارید یکم دقیق‌تر بگم. مثلا شما اگه خرخون باشید هیچ ربطی به هدفتون از المپیاد نداره. هدفتون هر چی باشه، چه بخواد در راه خدا باشه، چه بخواد کم ارزش‌ترین چیز مثل افتخار مثلا مدال کسب کردن باشه؛ خرخونی کردن فقط و فقط میتونه سرعتتون رو زیاد کنه نه جهتتون رو. غیراز هدف در بقیه‌ی مسائلم هم همینطوره. مثلا اگه یه نفر بره برای المپیاد کامپیوتر 100 تا کتاب جغرافی بخونه آیا واسش سودی داره؟ مسلما نه چون شما خرخونی کردی، چیزی رو پیشرفت دادی ولی اون چیز هیچ ربطی به المپیاد نداشته. الآن هم میگم، همون‌طور که احمد هم گفت المپیاد کامپیوتر فقط و فقط قدرت حل مسئله میخواد. هر وقت شما فکر کنید با خرخونی میشه اینو پیشرفت بدید واقعا تنبلی و سستی کردید اگه خرخونی نکنید. ولی واقعا باید ببینید آیا این کتاب و اون کتاب رو خوندن فایده‌ای داره؟ خیلی اوقات داره و خیلی اوقات هم نداره.

پس این یادتون باشه اگه بخواید المپیادتون و کلا قدرت فکر کردنتون بالا بره، شما باید تلاشتون رو بذارید روی بالا بردن حل مسئله. حالا هرجوری که خودتون فکر میکنید این کار میسره. من هم اون کتابایی که گفتم اکثرا برای سوال‌هاشون گفتم. کتابی مثل وست واقعا فکر سازه. اگر هم من موقعی(میشه گفت خیلی از اوقات مخصوصا قبل از عیدی) گفتم بی‌خیال برنامه‌نویسی، حداکثر 10% اوقات بخاطره تنبلی بوده و بقیش بخاطر این بوده که میدیدم در قدرت حل مسئله‌ی من هیچ کمک شایانی نمیکنه.

در هر صورت چون یه تعدادی از بچه‌ها منظور من رو از پیغام قبلی متوجه نشده بودند، من همین جاعذر خواهی میکنم. و تصحیح میکنم که اون حدود 10 موردی که من گفتم برای کل المپیاد کامپیوتر برنامه‌ی مناسب و شاید سنگینی بود نه برای اولی‌ها واسه‌ی مرحله دوم. و باز هم اعلام میکنم که فقط و فقط قدرت حل مسئله‌ی شما مهمه. و به اولی‌ها و هر کسی که دوست داره توی زمینه‌ی ریاضی و طبعا کامپیوتر کار کنه پیشنهاد میکنم این قدرت رو ببره بالا، و یکی از بهترین راه‌هاش همون حل مسئله هست که منابع معروفش رو  در پیغام قبلی نام بردم.
در ضمن توجه دارید که همه‌ی این‌ها نظر شخصی بودا. ممکنه کاملا غلط یا فقط کمیش غلط باشه.

خوب این سومین پیغاممون توی امروز بود. حال میکنید چقدر فعالیم؟ البته میخواستم اینو بکنم نظر که یکمی طولانی شد کردمش پیغام.

باز هم مثل همیشه باید بگم خوش باشیدو2درباشید اما تنبل نباشید

یا حق


پ.ن1: تمام مواردی که احمد و افشین گفتن رو تایید میکنم ها!
پ.ن2: احمد خیلی این شعر اولت به جا بود، کلی حال کردم با حضور ذهنتD:

پ.ن مهم: متاسفم که اینو میگم ولی اینو بخاطر بحث‌های جدیدی میگم که انگار میخواد توی نظرها پیش بیاد و الآن هیچ شخص خاصی مخاطبم نیست: بههیچ‌وجهتوی نظر‌ها نگید که فلان کس یا فلان شهر نمرشون نمیتونه خوب یا بد بشه. از این به بعد لطف کنید کوچکترین توهینی به کس یا کسانی نکنید.

شااززز منگولیا ۱۳۸۵/۰۳/۰۱ · ۱۸:۱۹