کنکورهای المپیادی
سلام!
الان که نتایج مرحله ۲ و ۳ هم اومد، خیلی دوست داشتم برای دوستان سومی که به هر دلیلی قبول نشدن (یا طلا نشدن، از قبل!)، مطلبی باشه روی شاززز.
دو تا از دوستان عزیز سال بالایی که کنکورو بستن(شایان شکر فروش و کیانوش عباسی) حال دادن و متنی خودمونی نوشتن راجه به المپیاد و کنکور و المپیادیهای کنکوری و کنکورهای المپیادی! و دوران کنکور خوندنشون!
خیلی خوبن متنا!! حتمن هر دو رو کامل بخونین!
(به دوستانتون هم پیشنهاد کنین!)
شایان شکرفروش
ایشون از قدرهای المپیادن که با فاصلهی بسیــار اندک مرحله۲ قبول نشدن و بجاش تو کنکور جبران کردن! رتبه ۹۶ کشور و رتبه ۵۵ منطقه!
متنشون:
سلام دوستان...
متاسفانه یا شاید خوشبختانه از آدمایی هستم که سال سوم مرحله ٢ قبول نشدن...
المپیاد خیلی چیزا به آدم یاد میده که دیگه احتمالا هیچ وقت اونا رو نمیتونه تجربه کنه. اگر از جنبه فان قضیه نگاه کنیم تو دوران المپیاد هممون دوستای خوب و همفکری پیدا کردیم. کلی خاطره خوب ساختیم و شاید کلّی چیز از هم یاد گرفتیم. از اینا مهمتر المپیاد فکر کردن رو یادمون داد. اینکه چه جوری وقتی به یک مسئله برمیخوریم از رفتن به سمتش نترسیم و سعی کنیم باهاش دست و پنجه نرم کنیم تا به یه جای خوبی برسونیمش. این فکر کردن میتونه دید آدم رو نسبت به خیلی چیزا تغییر بده. این فکر کردن فقط توی درس نیست توی زندگی هم کلی آدمو میتونه جلو بندازه. باید ببینیم که تو این زمانی که المپیاد خوندیم چقدر توانایی به خودمون اضافه کردیم چون تو این دوران میشه کلی بزرگ شد مخصوصا از نظر عقلی!
خیلیا فک میکنن حالا که المپیاد قبول نشدن دیگه زندگی تموم شد اما این طور نیست. المپیادیا(این برچسب رو راستشو بخواین خیلی دوس ندارم چون مثل بقیه برچسب ها زود از بین میره و دیگه فرقی بین آدما نمیزاره مخصوصا وقتی وارد دانشگاه میشین دیگه کسی خیلی به المپیادی بودنتون توجه نمیکنه!) چون همیشه توی جمعی بودن که فقط المپیادی بوده واسه همین خودشون رو با اونا مقایسه میکنن و فکر میکنن شاید ضعیف تر از بقیه هستن ولی به هیچ عنوان این طور نیست و تا حالا کلی آدم غیر المپیادی پیدا شده که از المپیادیا موفق تر شده.
همه ما موفقیت رو دوست داریم ولی باید بدونیم برای موفق بودن نباید حتما المپیادی بود. موفقیت توی پشتکار خلاصه میشه. شاید بهتره یکم داستان خودم رو تعریف کنم. یادمه بعد از اعلام نتایج تا چند دقیقه حالم خیلی بد بود و شُک بودم ولی سعی کردم خودمو کنترل کنم و بعد از یک ساعت فکر کردن به نتیجه رسیدم که با پشتکاری که دارم میتونم وارد فاز کنکور بشم و دقیقا از همون روز شروع کردم واسه کنکور خوندن. اون روز رو خوب یادمه چون یادمه کدوم درسا رو هم شروع کردم خوندن!! راستی اولین نفری بودم که مرحله ٢ قبول نشدم چون دوستم با یک درصد بیشتر از من قبول شده بود واسه همین خیلی به این فک نکنین شاید حقتون خورده شده باشه و احساس کنین چقدر نزدیک بود که قبول بشین و اینا! بگذریم...
وقتی آدم هدف داشته باشه فقط پشتکار میخواد تا به اون هدفش برسه. اگه به کنکور به چشم یک غول نگاه کنیم حتما واسمون میشه مثل یک غول! پس همیشه پشتکار داشته باشین حتی توی سخت ترین شرایط!
امیدوارم همتون قوی باشین و از هیچ چیز نترسین و مسیر زندگیتون رو به خوبی و شادی ادامه بدین...
کیانوش عباسی
آقای عباسی رو که میشناسین! D:
ایشون دوم که بودن برنز گرفتن و سوم با قدرت وارد دوره شدن و تا آخرش هم از امیدهای طلا بودن! ولی نقره شدن... بجاش ایشون هم توی کنکور بشدت جبران کردن! بشدت! رتبه ۶ کشوری و ۴ منطقه! :)
متنشون:
سلام به همه ی بچه های گل المپیادی امیدوارم حالتون خوب باشه.
همونطور که میدونید این روزایی که نتایج مرحله 2 و 3 میاد یه عده ی زیادی هستن که 2 3 سال المپیاد خوندنشون تموم میشه و باید برن کارشون رو برای کنکور شروع کنن. من میخوام یه سری نکات رو به این سری از بچه ها بگم البته من قصدم دلداری و اینا نیست میخوام یه سری حقایق رو بگم. من خودم مدال نقره گرفتم و شاید نتونم خیلی حس شما تو این موقعیت رو درک کنم ولی بهرحال کنکور رو با تموم فشارهاش گذروندم و حالا که چند سالی از اون دوران المپیاد گذشته یکم از ماجرا فاصله میگیرم یه نکاتی رو میفهمم که قبلا اصلا بهش دقت نمیکردم و یا یه چیزایی که قبلا واسم مهم بود رو میفهمم چقدر بی اهمیت بوده پس یه سری نکاتو مورد به مورد میگم امیدوارم حوصله داشته باشید و تا آخرش بخونید!
1. نکته اول اینکه شاید فک کنین کسایی که مدال دارند کلا مسیر آیندشون یهو عوض میشه و یه پرستیژ خاصی خواهند داشت! واقعیت اینه که تو این مدتی که من دانشگاه میرم دیدم که واقعا برای هیچکی اهمیتی نداره که شما مدال داری یا نه! حتی رتبه ی کنکور و درصدا و اینا هم بعد از 1 ماه اول که جوش داغه کلا فراموش میشه یعنی شما میشی یه دانشجو و واقعا فرقی نداره که مدال داری یا نه؛ یعنی با مرور زمان انقدر دغدغه های مهمتری سراغت میان که اون موضوع کاملا فراموش میشه و مدال داشتن هیچ تضمینی برای معدل بهتر یا شرایط بهتر یا هیچی نیست همونطور که رتبه کنکور بهتر داشتن تضمین نیست. یعنی وقتی شما میری تو دانشگاه تقریبا از اول شروع میشه همه چی!
2. اما چیزی که بدردتون خواهد خورد اینجا المپیادی بودن و تفکر المپیادیه... ابتدایی ترینش اینه که اگه رشته کامپیوتر برید 2 3 تا درس ترم های ابتدایی رو بلدین ولی مهم ترش اینه که شما برخوردت با مسائل فرق داره از مسئله نمیترسی فکرت آمادست و ...
3. اینم بگم که کلاسای المپیادتون رو احتمالا به عنوان بهترین کلاسای عمرتون ازش یاد خواهید کرد و بدونین که تو دانشگاهم حتی اگه اون بهترین رشته ای که دوست دارید رو برید بازم اون کلاسا تکرار نمیشن براتون چون کلا فضای دانشگاه متفاوته.
4. حالا یه نکته راجع به سال کنکور بگم! ببینید یه سریاتون ممکنه فکر کنن تو این مدت المیپاد عمرشون رو تلف کردن و یا حس شکست خورده بودن دارن که تو مورد 2 و 3 گفتم که این حس کاملا غلطه! پس شما وقت تلف نکردید اگه شما تو دوران المپیاد درسا رو کم و بیش جلو بردید و کلیتش رو بلدید که تقریبا میتونم بگم عقب نیستید از بقیه ولی حتی اگه عقبم باشید وقت خیلی زیاده و قطعا قطعا میتونید برسونید خودتون رو.
5. نکته ی بسیار مهم اینه که زمان رو از دست ندید متاسفانه بعضیا فاز دپرس برمیدارن کلاسای مدرسه که شروع میشه نمیرن، تست نمیزنن میگن غمگینیم و ... این دقیقن همون چیزیه که اسمش وقت تلف کردنه و هیچ فایده ای براتون نداره و قسمتی که ممکنه بعدن حسرتش رو بخورید همین جاست! اتفاقا هرچی زودتر شروع کنید بهتره قطعا و باعث میشه زودتر با شرایط کنار بیاید. خود من بعد از اعلام نتایج بهم گفتن 1 هفته 10 روز استراحت کن بعد برو استارت بزن ولی من بعد 2 3 روزش رفتم مدرسه کتابا رو گرفتم و شروع کردم تست زدن البته قاعدتا اولش نمیتونستم روزی مثلا 8 یا 10 ساعت تست بزنم زمان میبره یکم ولی خیلی خوبه این دوران گذار زودتر تموم شه. همه ی ما یه درسی هست که بیشتر دوستش داریم و از تست زدن توش لذت میبریم! قطعا واسه همه یه چنین درسی وجود داره مثلا من فیزیک نور رو دوست داشتم چن روز اول فقط داشتم تست نور میزدم! پس وقت رو تلف نکنین که یهو آخر تابستون بگین تابستونم رو از دست دادم چون "حال" درس خوندن نداشتم! این خیلی بده بازم تاکید میکنم.
6. خب خیلی حرف زدم امیدوارم خسته نشده باشید یه نکته ی ریز رو چون محمد مهدی شکری عزیز بهم گفت بگم میگم راجع به این که تو این سال چقدر کانتست بدید! من خودم دوران المپیادم هر روز کدفرسز چک میکردم و کلی کانتست میدادم قرارم گذاشتم سال کنکور مثلا 2 ماه یه بار کانتست بدم و اینا... ولی خب تهش فک کنم فقط یه دونه goodbye 2014 رو دادم! واقعیت اینه شما تو سال کنکور قاعدتا مواقعی که از درس خوندن خسته میشین برای استراحت و تفریح گزینه های بهتری از کانتست دادن هست قطعن!! و فکر خسته رو کانتست دادن فک نکنم باعث شه خستگیش در بره! ولی خب تعداد کمش مشکلی نداره بنظرم هرچند میگم خودتون احتمالا حالش رو نداشته باشید ولی درکل مواظب باشید به درستون لطمه نزنه.
7. نکته ی آخرم بگم که الان اگه از اکثر بچه های مدرسه ی خودم( برای مثال) بپرسی میگن که توی سال پیش دانشگاهی همش آرزو میکردن زودتر تموم شه و شر کنکور کنده شه ولی حالا میبینن چه سال خاطره انگیزی بود و اگه بهشون بگن دوباره برگردن با رضایت برمیگردن به اون سال! چون این آخرین جمعیه که با بچه های مدرستون دارید و قطعا بعدش یه تعدادی از دوستای صمیمتون دانشگاهشون باهاتون متفاوت میشه و دلتنگشون میشین پس سعی کنید لذت ببرید ازین سال.
ممنونم که تا اینجا خوندین حرفمو من سعی کردم حرفای دلمو بهتون بگم نه اینکه دلداری الکی یا شعار الکی بگم و اگه حرفی میزنم واقعا بهش رسیده باشم و حسش کرده باشم.
براتون آرزوی موفقیت میکنم!
به شاززز هم سر بزنین! D:
با آرزوی موفقیت! :)
۱۳۹۵/۰۴/۲۳ · ۱۳:۴۱