پرش به محتویات

دل نوشته ها!

سلام ، خوبین؟ چه خبرا؟ زندگانی خوب پیش میره؟

چند وقت بود که می خواستم دیدگاهام رو در مورد المپیاد بهتون بگم.گفتم شاید واستون جالب باشه که بعد از دو سه سال که درگیر المپیاد بودم ، بدونین نظرم در این مورد چیه.( اگه واستون جالب نیست ، ادامه ی مطلب رو نخونین! )

اول ، به زبان ساده اگه بخوام المپیاد رو ترسیم کنم، این شکلیه:یه سری مسابقات جهانی به اسم المپیاد برگزار می شه.خب ما ایرانیا هم باید تیم بفرستیم به این مسابقات دیگه.خب الان می خوایم یه تیم انتخاب کنیم که برن واسه مسابقات.سبک مسابقات ببینیم چه شکلیه.خب به هوش و خلاقیت و بلد بودن یه مباحثی نیاز داره.پس بیایم یه امتحان برگزار کنیم و از بین دانش آموزا یه سری رو انتخاب کنیم برای تیم.اونا که این مطالبو بلد نیستن ، پس یه امتحان می ذاریم که کسایی که یه چیزایی بلدن و خلاقیت هم دارن انتخاب شن بیان براشون کلاس بذاریم و بعد بفرستیم جهانی.یه امتحان خیلی درصد خطاش زیاده و ممکنه افراد شایسته تری باشن و انتخاب نشن.واسه این همه داوطلب هم که نمی شه یه عالمه امتحان گذاشت.پس بیایم یه تعداد بیشتری (30 الی 40 تا ) انتخاب کنیم و کلاس بذاریم و تعداد زیادی امتحان بگیریم تا بهترین ترکیب واسه تیم مشخص شه .(بالاخره دوست داریم تیممون که میره جهانی بهترین نتیجه ممکن رو بگیره دیگه)برای انتخاب این 30~40 نفر هم ، چون داوطلبا خیلی زیادن ، نمی شه امتحان تشریحی گرفت ، امتحان تستی هم خیلی مناسب نیست ، پس اول یه امتحان تستی می ذاریم و بعد از منتخب ها یه امتحان تشریحی می گیریم.

خب الان فرض کنید با یه سری امتحان از این 30~40 نفرتیم مشخص شد. این بچه ها باید کلاس داشته باشن تا قوی بشن واسه مسابقات.بعد هم باید اعزام بشن و برن جهانی.خب پس کی اینا کنکور بخونن؟!درسته که بچه های خیلی با استعدادی هستن ، ولی خب وقتی کنکور نخونن ، چیزی نمی شن تو کنکور دیگه!(و تنها مجرای رفتن به دانشگاه کنکوره) پس بیاین معافشون کنیم از کنکور.یعنی می گیم آقا جون ، تو بیا وقتت رو بذار واسه تیم ، کنکورت با ما!(واسه اینکه باز هم درصد خطای انتخاب تیم کمتر شه ، دو برابر تعدادی که واسه تیم می خوایم رو انتخاب می کنیم و اسمشون رو می ذاریم طلا و از کنکور معافشون می کنیم و به بقیه هم چون تابستونشون رو گذاشتن واسه این کار و از کنکوریا عقب افتادن یه سهمیه می دیم که جبران بشه)

به همین سادگی! این بود نحوه ی به وجود اومدن المپیاد از نظر من.

اما ببینیم از بیرون چه شکلیه! :

اول کار بچه ها بیشتر واسه ی علاقه وارد المپیاد می شدن. مثلا یادمه راهنمایی که بودیم ، یه سری کلاسهایی توی تابستون می ذاشتن به اسم کارسوق ریاضی. حدود سه شبانه روز یه سری از بچه های اصفهان و یزد و قزوین و کرج و…که با آزمون ورودی انتخاب شده بودیم ، دور هم جمع می شدیم و یه سری کلاس و کارگاه داشتیم. توی کلاسا مباحثی مطرح می شد که عموما مربوط به المپیاد ریاضی و کامپیوتر بود ، بدون اینکه اسمی از المپیاد برده بشه. خب من و خیلیای دیگه از این چیزا خیلی خوشمون میومد و دنبال می کردیم ( حتی در حد همون 3 روز ) بدون اینکه هدفی برای شرکت تو المپیاد داشته باشیم. اصلا اون موقع فکر می کردیم این المپیادی های مدال آور که تو تلویزیون نشون می ده ، یه سری آدم عجیب و خفن و خارق العاده و خرخون که هیچ چیز غیر درس خوندن بلد نیستن و…هستن! ( ولی الان فهمیدم یه سری آدم معمولی هستن مثه خودم‼)

البته منظورم این نیست که الان بچه ها بی علاقه یا زوری وارد المپیاد می شن. (البته چنین مواردی هم وجود داره)

اما این رو می بینیم که برای خیلی ها مهم ترین هدف شده طلا شدن و معافی از کنکور. نتیجه اش می شه چی؟ اینکه کسایی که به این هدفشون نمی رسن ، احساس شکست می کنن و ناراحت و شاید حتی افسرده می شن.

به نظر شما آیا این هدف برگزاری المپیاد بوده؟! هدف ایجاد نشاط علمی بوده یا ناراحتی طولانی مدت یه عده ی زیادی از دانش آموزا؟

بله ، این رو قبول دارم که بالاخره ذات انسان کمال طلبه و دوست داره همه جا موفق باشه. و طبیعتا اگه کسی توی هر یک از مراحل موفق نشه ، ناراحت می شه. اما این ناراحتی باید زود گذر باشه ، باید همراه با عزمی بیشتر برای کسب موفقیت توی زمینه دیگه باشه. به نظر شما فرق این دو نفر ، بعد از این که مرحله 2 قبول نشدن چیه ، قضاوت با خودتون! :

نفر اول از وقتی فهمیده اگه طلا بشه کنکور معاف می شه ، شروع کرده المپیاد می خونه ، سر بعضی کلاسها هم نمی ره ، چون می خواد حتما طلا بشه. همه فکر و ذکرش شده المپیاد و خیلی هم زحمت می کشه. شبا خواب طلا می بینه! اما توی مرحله 2 به هر دلیلی موفق نمی شه…

نفر دوم ، المپیاد کامپیوتر رو دوست داره. کنار درسای مدرسه اش المپیاد می خونه . بعد از مدتی می بینه استعدادش رو هم داره و کم کم اگه درسی هست که خیلی نیاز به کلاس نداشته باشه ، نمیره سر کلاسش و عزمش رو برای شرکت توی مرحله 1 و 2 جزم می کنه! سر همه امتحانا هم با خودش می گه ، من که تلاش خودم رو کردم ، ایشالله هر چی صلاحمه اتفاق بیفته. چون دوست نداره اتفاقی براش بیفته که حتی اگه در ظاهر خوبه ، در آینده به ضررش باشه. این هم توی مرحله 2 به هر دلیلی قبول نمی شه…

این همه حرف زدم که بگم ، عزیزان من! این مباحث المپیادی رو اگه دوست دارین ، واسه خودش بخونین. هدف اصلیتون المپیاد و معافی و…نباشه! شما حتی اگه مدال هم نگیرین ، هیچ ضرری نکردین. المپیاد کامپیوتر و کلا سوال حل کردن ذهنتون رو باز می کنه. دید خوبی بهتون می ده که بعدها خیلی بهتون کمک می کنه. (حتی مباحث شمارشی که یاد می گیرین توی درس جبر سوم و گسسته ی پیش کمکتون می کنه)

این رو هم بدونین ، که چون معمولا کسایی که طلا می شن ، درس مدرسه رو بی خیال می شن (به خاطر دوره تیم) خیلی توی ریاضی و فیزیک ضعیفن (مخصوصا کامپیوتری ها) و توی دانشگاه از کنکوری ها کم میارن! مسلما موفقیت توی دانشگاه مهم تر از دبیرستان یا پیچوندن یه کنکوره! اینم که می گن برای طلاها دعوتنامه میاد و رو هوا می زننشون! و…همش کشکه! از طلا جهانیا هم که پرسیدم ، گفتن واسشون دعوتنامه نیومده و توی پذیرش گرفتن از دانشگاههای خارجی هم عملکردشون توی دانشگاه خیلی مهم تر از مدال جهانیشون بوده. ( در واقع مدال جهانی هم حتی خیلی تاثیری در پذیرش گرفتن از دانشگاههای خارجی نداره ) این رو گفتم که بدونید طلا گرفتن ، صرفا می تونه توی دور زدن کنکور کمک کنه و ممکنه مشکلاتی هم ایجاد کنه!

در پایان! اگه هدف اصلیتون پیچوندن کنکوره ، اشتباه اومدین! بهتره برگردین از اول شروع کنید.

پی نوشت 1: من این پست رو یه هفته پیش نوشته بودم ، ولی بکاپ نگرفته بودم و مشکل پیش اومد و پرید! (البته چیزی که اون موقع نوشته بودم یه کم فرق داشت ، شاید قسمت بود که یه چیزایی رو نگم و یه چیزای دیگه بگم! ) الان ساعت 1:30 نصفه شبه دارم اینو می نویسم فردا هم 6 صبح قراره با بچه ها بریم کوه! چه طوری بیدار شم حالا؟‼

پی نوشت 2: اگه غلط املائی یا انشائی دیدین تو متن ، بگین تا درستش کنم!

 

نوشته شده توسط علیرضا ذاکری(سابق) در دوشنبه ۱۴ تیر۱۳۸۹ و ساعت 1:43 |

شااززز منگولیا ۱۳۸۹/۰۴/۱۳ · ۱۹:۳۰


نظرات